احکام نماز
احکام نماز
نماز مهمترین اعمال دینى است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود،عبادتهاى دیگر هم قبول مىشود. و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمىشود. و همانطور که اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو کند، چرک در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک مىکند. و سزاوار استکه انسان نماز را در اول وقت بخواند. و کسى که نماز را پست و سبک شمارد،مانند کسى است که نماز نمىخواند. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:"کسى که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است".روزى حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردى وارد و مشغول نماز شد، و رکوع و سجودش را کاملا به جا نیاورد. حضرت فرمودند: "اگر این مرد در حالى که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است". پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگى نماز نخواند، و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسى سخن مىگوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند. و اگر انسان در موقع نماز کاملا بهاین مطلب توجه کند، از خود بىخبر مىشود. چنانچه در حال نماز تیر را از پاى مبارک امیر المؤمنین علیهالسلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانى که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتى را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایى که ثواب نماز را کم مىکند بجانیاورد، مثلا در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند. و نیز کارهایى که ثواب نماز را زیاد مىکند بجا آورد، مثلا انگشترى عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید.
نمازهاى واجب
نمازهاى واجب شش است: اول: نماز یومیه. دوم: نماز آیات. سوم: نماز میت. چهارم: نماز طواف واجب خانه کعبه. پنجم: نماز قضاى پدر که بر پسر بزرگتر واجب است. ششم: نمازى که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مىشود.
نمازهاى واجب یومیه
نمازهاى واجب یومیه پنج است: ظهر و عصر هر کدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت، عشا چهار رکعت، صبح دو رکعت.
در سفر باید نمازهاى چهار رکعتى را با شرایطى که گفته مىشود، دو رکعتخواند.
وقت نماز ظهر و عصر
اگر چوب یا چیزى مانند آن را راست در زمین هموار فرو برند، صبح که خورشید بیرون مىآید، سایه آن به طرف مغرب مىافتد. و هر چه آفتاب بالا مىآید،این سایه کم مىشود. و در شهرهاى ما در اول ظهر شرعى به آخرین درجه کمى مىرسد،و ظهر که گذشت، سایه آن به طرف مشرق برمىگردد. و هر چه خورشید رو به مغرب مىرود، سایه زیادتر مىشود. بنابر این وقتى سایه به آخرین درجه کمى رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم مىشود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مکه که گاهى موقع ظهر سایه به کلى از بین مىرود، بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد، معلوم مىشود ظهر شده است.
چوب یا چیز دیگرى را که براى معین کردن ظهر به زمین فرو مىبرند، شاخص گویند.
نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسى تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسى اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگرى بخواند، نمازش صحیح است.
اگر پیش از خواندن نماز ظهر سهوا مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه در وقت مشترک باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند. یعنى نیت کند که آنچه تا حال خواندهام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مىخوانم، همه نماز ظهر باشد. و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عصر را بخواند و احتیاط آن است که دوباره نماز عصر را هم بعد از آن بخواند، و این احتیاط خیلى خوب است.
در روز جمعه انسان مىتواند به جاى نماز ظهر، دو رکعت نماز جمعه بخواند. ولى احتیاط مستحب آن است که اگر نماز جمعه خواند، نماز ظهر را هم بخواند، و این احتیاط خیلى مطلوب است.
احتیاط واجب آن است که نماز جمعه را از موقعى که عرفا اول ظهر مىگویند، تاخیر نیندازد. و اگر از اوایل ظهر تاخیر افتاد، به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخواند.
وقت نماز مغرب و عشا
مغرب موقعى است که سرخى طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا مىشود، از بین برود.
نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترکى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد که اگر کسى مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهوا در این وقت بخواند، احتیاط مستحب آن است که بعداز نماز مغرب، نماز عشا را دوباره بخواند. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسى تا این موقع نماز مغرب را عمدا نخواند، باید اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و عشا است، که اگر کسى در این وقت اشتباها نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعداز نماز ملتفتشود،نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.
وقت مخصوص و مشترک که معنى آن در مساله پیش گفته شد، براى اشخاص فرق مىکند. مثلا اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر کسى که مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترک مىشود. و براى کسى که مسافر نیست، باید به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.
اگر پیش از خواندن نماز مغرب، سهوا مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته است، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند. و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام آنچه را خوانده، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پیش از رکوع رکعت چهارم یادش بیاید، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد از آن عشا را بخواند. ولى احتیاط مستحب آن است که بعد از نماز عشا، دوباره نماز مغرب و عشا را بخواند و این احتیاط خیلى خوب است.
آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و احتیاط واجب آن است که براى نماز مغرب و عشا و مانند اینها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب کرد، و براى نماز شب و مانند آن تا اول آفتاب حساب نمایند.
اگر از روى معصیتیا به واسطه عذرى نماز مغرب یا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتیاط واجب باید تا قبل از اذان صبح بدون اینکه نیت ادا و قضا کند، بجا آورد.
وقت نماز صبح
نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سفیدهاى رو به بالا حرکت مىکند، که آن را فجر اول گویند. موقعى که آن سفیده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح، موقعى است که آفتاب بیرون مىآید.
احکام وقت نماز
موقعى انسان مىتواند مشغول نماز شود، که یقین کند وقت داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند.
نابینا و کسى که در زندان است و مانند اینها بنابر احتیاط واجب باید تا یقین به داخل شدن وقت نکنند، مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه ابر یا غبار و مانند اینها که براى همه مانع از یقین کردن است، نتواند در اول وقت نماز به داخل شدن وقتیقین کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده،مىتواند مشغول نماز شود.
اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقتخبر دهند یا انسان یقین کند که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقتخوانده. ولى اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده، نماز او صحیح است.
اگر انسان ملتفت نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقتخوانده، نماز او صحیح است. و اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقتخوانده یا بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است، نمازش باطل است.
اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقتشده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.
اگر وقت نماز به قدرى تنگ است که به واسطه به جا آوردن بعضى از کارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقتخوانده مىشود، باید آن مستحب را به جا نیاورد. مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقتخوانده مىشود،باید قنوت نخواند.
کسى که به اندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت ادا بخواند. ولى نباید عمدا نماز را تا این وقت تاخیر بیندازد.
کسى که مسافر نیست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط نماز عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عشا را بخواند و بعدا باید نماز مغرب را بخواند وبه احتیاط واجب نیت ادا و قضا ننماید.
کسى که مسافر است، اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بدون نیت ادا و قضا بجا آورد.و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود که به مقدار یک رکعتیا بیشتر وقت به نصف شب مانده است، باید فورا نماز مغرب را به نیت ادا بجا آورد.
مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خیلى سفارش شده است. و هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد، بهتر است. مگر آنکه تاخیر آن از جهتى بهتر باشد، مثلا صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.
هرگاه انسان عذرى دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است با تیمم نماز بخواند، چنانچه بداند یا احتمال دهد که عذر او تا آخر وقت باقى است، مىتواند در اول وقت نماز بخواند. ولى اگر مثلا لباسش نجس باشدیا عذر دیگرى داشته باشد و احتمال دهد که عذر او از بین مىرود، بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا عذرش برطرف شود. و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نیست به قدرى صبر کند که فقط بتواند کارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر براى مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، مىتواند تیمم کند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.
کسى که مسایل نماز و شکیات و سهویات را نمیداند و احتمال میدهد که یکى از اینها در نماز پیش آید، باید براى یاد گرفتن اینها نماز را از اول وقت تاخیر بیندازد. ولى اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام مىکند، مىتواند در اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز مسالهاى که حکم آن را نمىداند پیش نیاید، نماز او صحیح است. و اگر مسالهاى که حکم آن را نمىداند پیش آید، مىتواند به یکى از دو طرفى که احتمال مىدهد عمل نماید و نماز را تمام کند. ولى بعد از نماز باید مساله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.
اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه مىکند، در صورتى که ممکن است، باید اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند. و همچنین است اگر کار واجب دیگرى که باید که باید اول مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند. و چنانچه اول نماز بخواند معصیت کرده، ولى نماز او صحیح است.
نمازهایى که باید به ترتیب خوانده شود
انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند. و اگر عمدا نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است.
اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمىتواند نیت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند. و همینطور است در نماز مغرب و عشا.
اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده است و نیت را به نماز ظهر برگرداند و داخل رکن شود و بعد یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده، نمازش باطل است و باید نماز عصر را بخواند. ولى اگر پیش از داخل شدن در رکن یادش بیاید، باید نیت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نیت ظهر خوانده، دوباره به نیت عصر بخواند، و نمازش صحیح است.
اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند. ولى اگر وقت به قدرى کم است که بعد از تمام شدن نماز مغرب مىشود، باید به نیت نماز عصر، نماز را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد.
اگر در نماز عشا پیش از رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، چنانچه وقت به قدرى کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب مىشود، باید به نیت عشا نماز را تمام کند. و اگر بیشتر وقت دارد، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتى تمام کند، بعد نماز عشا را بخواند.
اگر در نماز عشا بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم، شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. ولى اگراین شک در وقت مخصوص به نماز عشا باشد، خواندن نماز مغرب لازم نیست.
اگر انسان نمازى را که خوانده احتیاطا دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید، نمازى را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمىتواند نیت را به آن نماز برگرداند. مثلا موقعى که نماز عصر را احتیاطا مىخواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمىتواند نیت را به نماز ظهر برگرداند.
برگرداندن نیت از نماز قضا به نماز ادا، و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست.
اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مىتواند در بین نماز نیت را به نماز قضا برگرداند، ولى باید برگرداندن نیت به نماز قضا ممکن باشد. مثلا اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مىتواند نیت را به قضاى صبح برگرداند که داخل رکعت سوم نشده باشد.
نمازهاى مستحب
نمازهاى مستحبى زیاد است و آنها را نافله گویند. و بین نمازهاى مستحبى، به خواندن نافلههاى شبانه روز بیشتر سفارش شده، و آنها در غیر روز جمعه سى و چهار رکعتند، که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نافله مغرب و دو رکعت نافله عشا و یازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله صبح مىباشد. و چون دو رکعت نافله عشا را بنابر احتیاط واجب باید نشسته خواند،یک رکعتحساب مىشود. ولى در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه مىشود.
از یازده رکعت نافله شب، هشت رکعت آن باید به نیت نافله شب، و دو رکعت آن به نیت نماز شفع، و یک رکعت آن به نیت نماز وتر خوانده شود. و دستور کامل نافله شب در کتابهاى دعا گفته شده است.
نمازهاى نافله را مىشود نشسته خواند ولى بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را یک رکعتحساب کند. مثلا کسى که مىخواهد نافله ظهر را که هشت رکعت است نشسته بخواند، بهتر استشانزده رکعت بخواند. و اگر مىخواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز یک رکعتى نشسته بخواند.
نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند. ولى نافله عشا را به نیت اینکه شاید مطلوب باشد، مىتواند بجا آورد.
وقت نافله هاى یومیه
نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده مىشود. و وقت آن از اول ظهر است تا موقعى که آن مقدار از سایه شاخص که بعداز ظهر پیدا مىشود، بهاندازه دو هفتم آن شود. مثلا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایهاى که بعد از ظهر پیدا مىشود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است.
نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده مىشود. و وقت آن تا موقعى استکه آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا مىشود، به چهار هفتم آن برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر، و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند. و بنابر احتیاط واجب، نیت ادا و قضا نکند.
وقت نافله مغرب، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا مىشود، از بین برود.
وقت نافله عشا، بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است. و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.
نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده مىشود. و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب، به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است. ولى احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند، مگر آن که بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، کهدر این صورت مانعى ندارد.
وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح، و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.
مسافر و کسى که براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مىتواند آن را در اول شب بجا آورد.
نماز غفیله
یکى از نمازهاى مستحبى نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده مىشود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جاى سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا نتسبحانک انى کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جاى سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فى ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انى اسالک بمفاتح الغیب التى لا یعلمها الا انت ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تفعل بى کذا و کذا". و به جاى کلمه کذا و کذا حاجتهاى خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولى نعمتى و القادر على طلبتى تعلم حاجتى فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لى".
احکام قبله
خانه کعبه که در مکه معظمه مىباشد قبله است، و باید روبروى آن، نماز خواند. ولى کسى که دور است، اگر طورى بایستد که بگویند رو به قبله نماز مىخواند، کافى است. و همچنین است کارهاى دیگرى که مانند سر بریدن حیوانات بایدرو به قبله انجام گیرد.
کسى که نماز واجب را ایستاده مىخواند، باید طورى بایستد که بگویند رو به قبله ایستاده، و لازم نیست زانوهاى او و نوک پاى او هم رو به قبله باشد.
کسى که باید نشسته نماز بخواند، اگر نمىتواند به طور معمول بنشیند ودر موقع نشستن، کف پاها را به زمین مىگذارد، باید در موقع نماز صورت و سینه و شکم او رو به قبله باشد، و لازم نیستساق پاى او رو به قبله باشد.
کسى که نمىتواند نشسته نماز بخواند، باید در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد. و اگر ممکن نیست، باید به پهلوى چپ طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد. و اگر این را هم نتواند،باید به پشت بخوابد، به طورى که کف پاى او رو به قبله باشد.
نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده را باید رو به قبله بجا آورد. و در سجده سهو هم احتیاط مستحب همین است.
نماز مستحبى را مىشود در حال راه رفتن و سوارى خواند. و اگر انسان در این دو حال نماز مستحبى بخواند، لازم نیست رو به قبله باشد.
کسى که مىخواهد نماز بخواند، باید براى پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین کند که قبله کدام طرف است. و مىتواند به گفته دو شاهد عادل که از روى نشانههاى حسى شهادت مىدهند، یا به قول کسى که از روى قاعده علمى قبله را مىشناسد و محل اطمینان است، عمل کند. و اگر اینها ممکن نشد، باید به گمانى که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهاى آنان یا از راههاى دیگر پیدا مىشود، عمل نماید. حتى اگر از گفته فاسق یا کافرى که به واسطه قواعد علمى قبله را مىشناسد گمان به قبله پیدا کند، کافى است.
کسى که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قویترى پیدا کند، نمىتواند به گمان خود عمل نماید. مثلا اگر میهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله پیدا کند، ولى بتواند از راه دیگر گمان قویترى پیدا کند، نباید به حرف او عمل نماید.
اگر براى پیدا کردن قبله وسیلهاى ندارد، یا با اینکه کوشش کرده گمانش به طرفى نمىرود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید چهار نماز به چهار طرف بخواند. و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، باید به اندازهاى که وقت دارد نماز بخواند. مثلا اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد، باید یک نماز بههر طرفى که مىخواهد بخواند. و باید نمازها را طورى بخواند که یقین کند یکى ازآنها رو به قبله بوده، یا اگر از قبله کج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است.
اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکى از دو طرف است، باید به هر دو طرف نماز بخواند. ولى احتیاط مستحب آن است که در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند.
کسى که باید به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بخواند، بهتر آن است که نماز اول را به هر چند طرف که واجب است بخواند، بعد نماز دوم را شروع کند.
کسى که یقین به قبله ندارد، اگر بخواهد غیر از نماز کارى کند که بایدرو به قبله انجام داد، مثلا بخواهد سر حیوانى را ببرد، باید به گمان عمل نماید. واگر گمان ممکن نیست، به هر طرف که انجام دهد، صحیح است.
پوشانیدن بدن در نماز
مرد باید در حال نماز اگر چه کسى او را نمىبیند، خود را بپوشاند.و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.
زن باید در موقع نماز تمام بدن، حتى سر و موى خود را بپوشاند. ولى پوشاندن صورت به مقدارى که در وضو شسته مىشود، و دستها تا مچ، و پاها تا مچ پا لازم نیست. اما براى آنکه یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقدارى از اطراف صورت و قدرى پایین تر از مچ را هم بپوشاند.
موقعى که انسان قضاى سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده را بجامى آورد، بلکه بنابر احتیاط واجب در موقع سجده سهو هم، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند.
لباس نمازگزار
لباس نمازگزار شش شرط دارد: اول: آنکه پاک باشد. دوم: آنکه مباح باشد. سوم: آنکه از اجزاى مردار نباشد. چهارم: آنکه از حیوان حرام گوشت نباشد.پنجم و ششم: آنکه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد.و تفصیل اینها در مسایل آینده گفته مىشود.
شرط اول
لباس نمازگزار باید پاک باشد. و اگر کسى عمدا با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.
کسى که نمىداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است و مقصر در ندانستن حکم مساله باشد، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل مىباشد.
اگر به واسطه تقصیر در ندانستن مساله، چیز نجسى را نداند نجس است، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.
اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نماز او صحیح است. ولى احتیاط مستحب آن است که اگر وقت دارد دوباره آن نماز را بخواند.
اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید، باید نماز را دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نماید.
کسى که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن یا لباس او نجس شود و پیش از آن که چیزى از نماز را با نجاست بخواند، ملتفتشود که نجس شده یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتى که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن، نماز را به هم نمىزند، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگرى عورت او را پوشانده لباس را بیرون آورد. ولى چنانچه طورى باشد که اگر بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض کند یا بیرون آورد نماز به هم مىخورد و اگر لباس را بیرون آورد برهنه مىماند، باید نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند.
کسى که در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیش از آنکه چیزى از نماز را با نجاست بخواند بفهمد که نجس شده یا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتى که آب کشیدن یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس، نماز را به هم نمىزند و مىتواند لباس را بیرون آورد، باید لباس را آب بکشد یا عوض کند یا اگر چیز دیگرى عورت او را پوشانده، لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند. اما اگر چیز دیگرى عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمىتواند آب بکشد یا عوض کند، باید لباس را بیرون آورد و به دستورى که براى برهنگان گفته شد، نماز را تمام کند. ولى چنانچه طورى است که اگر لباس را آب بکشد یا عوض کند، نماز به هم مىخورد و به واسطه سرما و مانند آن نمىتواند لباس را بیرون آورد، باید با همان حال نماز را تمام کند و نمازش صحیح است.
کسى که در تنگى وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آن که چیزى از نماز را با نجاست بخواند، ملتفتشود که نجس شده یا بفهمد بدن او نجس است، و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتى که آب کشیدن بدن نماز را به هم نمىزند، باید آب بکشد. واگر نماز را به هم مىزند، باید با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحیح است.
کسى که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده، نماز او صحیح است.
اگر لباس را آب بکشد و یقین کند که پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحیح است.
اگر خونى در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خونهاى نجس نیست،مثلا یقین کند که خون پشه است، چنانچه بعداز نماز بفهمد از خونهایى بوده که نمىشود با آن نماز خواند، نماز او صحیح است.
هرگاه یقین کند خونى که در بدن یا لباس اوست، خون نجسى است که نماز باآن صحیح است، مثلا یقین کند خون زخم و دمل است، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح است.
اگر نجس بودن چیزى را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشى نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است. ولى اگر بدنش با رطوبت به چیزى که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون اینکه خود را آب بکشد غسل کند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است. و نیز اگر جایى از اعضاى وضو با رطوبت به چیزى که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و پیش از آنکه آن جا را آب بکشد وضو بگیرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل مىباشد.
کسى که یک لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب کشیدن یکى از آنها آب داشته باشد، چنانچه بتواند لباسش را بیرون آورد، باید بدن را آب بکشد و نماز را به دستورى که براى برهنگان گفته شد به جا آورد. و اگر به واسطه سرما یا عذر دیگر نتواند لباس را بیرون آورد، در صورتى که نجاست هر دو مساوى باشد، مثلا هر دو بول یا خون باشد، یا نجاست بدن شدیدتر باشد، مثلا نجاستش بول باشد که باید دو مرتبه آن را آب کشید، احتیاط واجب آن است که بدن را آب بکشد. و اگر نجاست لباس بیشتر یا شدیدتر باشد، هر کدام از بدن یا لباس را بخواهد، مىتواند آب بکشد.
کسى که غیر از لباس نجس لباس دیگرى ندارد و وقت تنگ استیا احتمال نمىدهد که لباس پاک پیدا کند، اگر به واسطه سرما یا عذر دیگر نمىتواند لباس را بیرون بیاورد، باید در همان لباس نماز بخواند و نمازش صحیح است. ولى چنانچه بتواند لباس را بیرون بیاورد، باید نماز را به دستورى که براى برهنگان گفته شد بجا آورد.
کسى که دو لباس دارد، اگر بداند یکى از آنها نجس است و دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند. مثلا اگر مىخواهد نماز ظهر و عصر بخواند، باید با هر کدام یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخواند. ولى اگر وقت تنگ است، باید نماز را به دستورى که براى برهنگان گفته شد، بجا آورد. و به احتیاط واجب آن نماز را بالباس پاک قضا نماید.
شرط دوم
لباس نمازگزار باید مباح باشد. و کسى که مىداند پوشیدن لباس غصبى حرام است، اگر عمدا در لباس غصبى یا در لباسى که نخ یا دگمه یا چیز دیگر آن غصبى است نماز بخواند، باید آن نماز را با لباس غیر غصبى اعاده نماید.
کسى که مىداند پوشیدن لباس غصبى حرام است ولى نمىداند نماز را باطل مىکند، اگر عمدا با لباس غصبى نماز بخواند، باید آن نماز را با لباس غیر غصبى بخواند.
اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبى است و با آن، نماز بخواند، نمازش صحیح است. ولى اگر خودش آن لباس را غصب کرده باشد و بعدا فراموش کرده و با آن نماز خوانده، به احتیاط واجب باید آن نماز را اعاده کند.
اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبى است و در بین نماز بفهمد،چنانچه چیز دیگرى عورت او را پوشانده است و مىتواند فورا یا بدون اینکه موالات یعنى پى در پى بودن نماز بهم بخورد لباس غصبى را بیرون آورد، باید آن را بیرون آورد و نمازش صحیح است. و اگر چیز دیگرى عورت او را نپوشانده یا نمىتواند لباس غصبى را فورا بیرون آورد یا اگر بیرون آورد پى در پى بودن نماز بههم مىخورد، در صورتى که به تعداد یک رکعت هم وقت داشته باشد، باید نماز را بشکند و با لباس غیر غصبى نماز بخواند. و اگر به این مقدار وقت ندارد، باید در حال نماز لباس را بیرون آورد و به دستور نماز برهنگان، نماز را تمام نماید.
اگر کسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند، یا مثلا براىاینکه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.
اگر با عین پولى که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل است. و همچنین است اگر به ذمه بخرد و در موقع معامله قصدش این باشد که از پولى که خمس یا زکاتش را نداده بدهد.
شرط سوم
لباس نمازگزار باید از اجزاى حیوان مردهاى که خون جهنده دارد، یعنى حیوانى که اگر رگش را ببرند، خون از آن جستن مىکند، نباشد. بلکه اگر از حیوان مردهاى که مانند ماهى، خون جهنده ندارد لباس تهیه کند، احتیاط واجب آن است که با آن نماز نخواند.
باید چیزى از مردار مانند گوشت و پوست آن که روح داشته، بنابر احتیاط واجب همراه نمازگزار نباشد، گرچه لباس او هم نباشد.
اگر چیزى از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد یا با لباسى که از آنها تهیه کردهاند نماز بخواند، نمازش صحیح است.
شرط چهارم
لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد. و اگر مویى ازآن هم همراه نمازگزار باشد نماز او باطل است.
اگر آب دهان یا بینى یا رطوبت دیگرى از حیوان حرام گوشت مانند گربه بربدن یا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد، نماز باطل و اگر خشک شده و عین آن برطرف شده باشد، نماز صحیح است.
اگر مو و عرق و آب دهان کسى بر بدن یا لباس نمازگزار باشد، اشکال ندارد. و همچنین است اگر مروارید و موم و عسل همراه او باشد.
اگر شک داشته باشد که لباسى از حیوان حلال گوشت استیا حرام گوشت،چه در داخله تهیه شده باشد چه در خارجه، نماز با آن خواندن مانعى ندارد.
اگر انسان احتمال دهد تکمه صدفى و مانند آن از حیوان است، نماز خواندن با آن مانعى ندارد. و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد، نماز خواندن با آن مانع ندارد.
با پوستسنجاب و خز نماز خواندن اشکال ندارد.
اگر با لباسى که نمىداند که از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند،نمازش صحیح است. ولى اگر فراموش کرده باشد، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را دوباره بخواند.
شرط پنجم
پوشیدن لباس طلاباف براى مرد حرام و نماز با آن باطل است. ولى براى زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
زینت کردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچى طلا به دست براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است و احتیاط واجب آن است که از استعمال عینک طلا هم خوددارى کند. ولى زینت کردن به طلا براى زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
اگر مردى نداند یا فراموش کند که انگشترى یا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند، نمازش صحیح است.
لباس مرد نمازگزار باید ابریشم خالص نباشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن براى مرد حرام است. و در چیزى که نماز در آن تمام نمىشود، مانند بند شلوار و عرقچین نیز به احتیاط واجب نباید از حریر خالص باشد.
اگر آستر تمام لباس یا آستر مقدارى از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است.
لباسى را که نمىداند از ابریشم خالص استیا چیز دیگر، پوشیدن آن اشکال ندارد، و نماز با آن صحیح است.
دستمال ابریشمى و مانند آن اگر در جیب مرد باشد، اشکال ندارد، و نماز را باطل نمىکند.
پوشیدن لباس ابریشمى براى زن در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
پوشیدن لباس غصبى و ابریشمى خالص و طلاباف و لباسى که از مردار تهیه شده، در حال ناچارى مانعى ندارد. و نیز کسى که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگرى غیر از اینها ندارد و تا آخر وقت هم، ناچارى او از بین نمىرود،مىتواند با این لباسها نماز بخواند.
اگر غیر از لباس غصبى و لباسى که از مردار تهیه شده لباس دیگرى ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد، باید به دستورى که براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
اگر غیر از لباسى که از حیوان حرام گوشت تهیه شده لباس دیگرى ندارد چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد مىتواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد باید به دستورى که براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد، و بنابر احتیاط واجب یک نماز دیگر هم با همان لباس بخواند.
اگر مرد غیر از لباس ابریشمى خالص یا طلاباف لباس دیگرى نداشته باشد چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد باید به دستورى که براى برهنگان گفته شد نماز بخواند.
اگر چیزى ندارد که در نماز خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به کرایه یا خریدارى باشد تهیه نماید. ولى اگر تهیه آن به قدرى پول لازم دارد که نسبت به دارایى او زیاد است، یا طورى است که اگر پول را به مصرف لباس برساند به حال او ضرر دارد، باید به دستورى که براى برهنگان گفته شد،نماز بخواند.
کسى که لباس ندارد، اگر دیگرى لباس به او ببخشد یا عاریه دهد، چنانچه قبول کردن آن براى او مشقت نداشته باشد، باید قبول کند. بلکه اگر عاریه کردن یا طلب بخشش براى او سخت نیست، باید از کسى که لباس دارد طلب بخشش یا عاریه نماید.
بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت که پارچه یا رنگ یا دوخت آن براى کسى که مىخواهد آن را بپوشاند معمول نیست، خوددارى کند. ولى اگر با آن لباس نماز بخواند، اشکال ندارد.
احتیاط واجب آن است که مرد لباس زنانه، و زن لباس مردانه نپوشد. ولى اگر با آن نماز بخواند، اشکال ندارد.
کسى که باید خوابیده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف یا تشک او نجس یا ابریشم خالص یا از اجزاى حیوان حرام گوشت باشد، احتیاط واجب آن است که در نماز، خود را با آنها نپوشاند.
مواردى که لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاک باشد
در سه صورت که تفصیل آنها بعدا گفته مىشود، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است: اول: آنکه به واسطه زخم یا جراحتیا دملى که در بدن او است، لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد. دوم: آنکه بدن یا لباس او به مقدار کمتر از درهم که تقریبا به اندازه یک اشرفى مىشود، به خون آلوده باشد. سوم: آنکه ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است: اول: آنکه لباسهاى کوچک او مانند جوراب و عرقچین نجس باشد. دوم: آنکه لباس زنى که پرستار بچه است، نجس شده باشد. و احکام این پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته مىشود.
اگر در بدن یا لباس نمازگزار خون زخم یا جراحتیا دمل باشد، چنانچه طورى است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس براى بیشتر مردم یا براى خصوص او سخت است، تا وقتى که زخم یا جراحتیا دمل خوب نشده است،مىتواند با آن خون نماز بخواند. و همچنین است اگر چرکى که با خون بیرون آمده یا دوایى که روى زخم گذاشتهاند و نجس شده، در بدن یا لباس او باشد.
اگر خون بریدگى و زخمى که به زودى خوب مىشود و شستن آن آسان است، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.
اگر جایى از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود،جایز نیست با آن نماز بخواند. ولى اگر مقدارى از بدن یا لباس که معمولا به رطوبت زخم آلوده مىشود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.
اگر از توى دهان و بینى و مانند اینهاستخونى به بدن یا لباس برسد احتیاط واجب آن است که با آن نماز نخواند ولى با خون بواسیر میشود نماز خواند اگر چه دانههایش در داخل باشد.
کسى که بدنش زخم است اگر در بدن یا لباس خود خونى ببیند و نداند از زخم استیا خون دیگر با آن نماز خواندن مانعى ندارد.
اگر چند زخم در بدن باشد و به طورى نزدیک هم باشند که یک زخم حساب شود، تا وقتى همه خوب نشدهاند، نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد. ولى اگر بهقدرى از هم دور باشند که هر کدام یک زخم حساب شود، هر کدام که خوب شد، باید براى نماز بدن و لباس را از خون آن، آب بکشد.
اگر سر سوزنى خون حیض یا نفاس در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است، و بنابر احتیاط واجب باید خون استحاضه در بدن یا لباس نمازگزار نباشد. ولى خونهاى دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال گوشت، و خون سگ و خوک و کافر و مردار و حیوان حرام گوشت، اگر چه در چند جاى بدن و لباس باشد، در صورتى که روى هم کمتر از درهم باشد که تقریبا به اندازه یک اشرفى مىشود نماز خواندن با آن اشکال ندارد. ولى احتیاط مستحب آن است که از خون سگ و کافر و مردار و حیوان حرام گوشت، اجتناب کند.
خونى که به لباس بىآستر بریزد و به پشت آن برسد، یک خون حساب مىشود. ولى اگر پشت آن، جدا خونى شود، بنابر احتیاط واجب باید هر کدام را جدا حساب نمود. پس اگر خونى که در پشت و روى لباس است، روى هم کمتر از درهم باشد نماز با آن صحیح، و اگر بیشتر باشد، نماز با آن نماز باطل است.
اگر خون روى لباسى که آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد، و یا به آستر بریزد و روى لباس خونى شود، باید هر کدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روى لباس و آستر کمتر از درهم باشد، نماز با آن صحیح، و اگر بیشتر باشد،نماز با آن باطل است.
اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد، در صورتى که خون و رطوبتى که به آن رسیده، به اندازه درهم یا بیشتر شود و اطراف را آلوده کند، نماز با آن باطل است. بلکه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نکند، نماز خواندن با آن اشکال دارد. ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بین برود، نماز صحیح است.
اگر بدن یا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسیدن به خون نجس شود، اگرچه مقدارى که نجس شده کمتر از درهم باشد، نمىشود با آن، نماز خواند.
اگر خونى که در بدن یا لباس است، کمتر از درهم باشد و نجاست دیگرى بهآن برسد، مثلا یک قطره بول روى آن بریزد، نماز خواندن با آن جایز نیست.
اگر لباسهاى کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب که نمىشود با آنها عورت را پوشانده نجس باشد، چنانچه از مردار و حیوان حرام گوشت درست نشده باشد، نماز با آنها صحیح است. و نیز اگر با انگشترى نجس نماز بخواند، اشکال ندارد.
احتیاط آن است که چیز نجسى که با آن مىشود عورت را پوشاند، همراه نمازگزار نباشد. ولى کسى که این مساله را نمىدانسته و مثلا مدتى با این طور نماز خوانده، لازم نیست آن نمازها را قضا کند.
زنى که پرستار بچه است و بیشتر از یک لباس ندارد هرگاه شبانه روزى یک مرتبه لباس خود را آب بکشد اگرچه تا روز دیگر لباسش به بول بچه نجس شود مىتواند با آن لباس نماز بخواند ولى احتیاط واجب آن است که لباس خود را در شبانه روز یک مرتبه براى اولین نمازى که لباسش پیش از آن نجس شده آب بکشد و نیز اگر بیشتر از یک لباس دارد ولى ناچار است که همه آنها را بپوشد چنانچه شبانه روزى یک مرتبه به دستورى که گفته شده همه آنها را آب بکشد کافى است.
چیزهایى که در لباس نمازگزار مستحب است
چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است که از آن جمله است: عمامه با تحت الحنک، پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزهترین لباسها، و استعمال بوى خوش، و دست کردن انگشترى عقیق.
چیزهایى که در لباس نمازگزار مکروه است
چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است، و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس کسى که از نجاست پرهیز نمىکند، و لباسى که نقش صورت دارد. و نیز باز بودن تکمههاى لباس و دست کردن انگشترى که نقش صورت دارد، مکروه مىباشد.
مکان نمازگزار
مکان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اول: آنکه مباح باشد.
کسى که در ملک غصبى نماز مىخواند، اگر چه روى فرش و تخت و مانند اینها باشد، نمازش باطل است. ولى نماز خواندن در زیر سقف غصبى و خیمه غصبى، مانعى ندارد.
نماز خواندن در ملکى که منفعت آن مال دیگرى است بدون اجازه کسى که منفعت ملک مال او مىباشد باطل است مثلا در خانه اجارهاى اگر صاحب خانه یا دیگرى بدون اجازه کسى که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند نمازش باطل است و همچنین است اگر در ملکى که دیگرى در آن حق دارد نماز بخواند مثلا اگر میت وصیت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى ثلث را جدا نکنند نمىشود در ملک او نماز خواند.
کسى که در مسجد نشسته، اگر دیگرى جاى او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید دوباره نمازش را در محل دیگرى بخواند.
اگر در جایى که نمىداند غصبى است، نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، یا در جایى که غصبى بودن آن را فراموش کرده، نماز بخواند، و بعد از نماز یادش بیاید، نماز او صحیح است. مگر آنکه خودش غصب کرده باشد، که در این صورت به احتیاط واجب، نمازش باطل است.
اگر بداند جایى غصبى است ولى نداند که در جاى غصبى نماز باطل است، و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است.
کسى که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حیوان سوارى یا زین آن غصبى باشد، نماز او باطل است و همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبى بخواند.
کسى که در ملکى با دیگرى شریک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شریکش نمىتواند در آن ملک تصرف کند، و نماز بخواند.
اگر با عین پولى که خمس و زکات آن را نداده ملکى بخرد تصرف او در آن ملک حرام و نمازش هم در آن باطل است. و همچنین است اگر به ذمه بخرد و در موقع خریدن قصدش این باشد که از مالى که خمس یا زکاتش را نداده بدهد.
اگر صاحب ملک به زبان اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلبا راضى نیست نماز خواندن در ملک او باطل است و اگر اجازه ندهد و انسان یقین کند که قلبا راضى است نماز صحیح است.
تصرف در ملک میتى که خمس یا زکات بدهکار استحرام و نماز در آن باطل است مگر آنکه بدهکارى او را بدهند یا بنا داشته باشند بدون مسامحه بپردازند.
تصرف در ملک میتى که به مردم بدهکار استحرام، و نماز در آن باطل است. ولى تصرفات جزئى که براى برداشتن میت معمول است، اشکال ندارد. و نیز اگر بدهکارى او کمتر از مالش باشد و ورثه هم تصمیم داشته باشند که بدهى را بدهند، تصرفى که غیر فروختن و از بین بردن مال باشد، اشکال ندارد.
اگر میت قرض نداشته باشد، ولى بعضى از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غایب باشند، تصرف در ملک او حرام، و نماز در آن باطل است. ولى تصرفات جزئى که براى برداشتن میت معمول است، اشکال ندارد.
نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اینها که براى واردین آماده است اشکال ندارد و اگر وثوق پیدا نشود که صاحبش راضى است مشکل است ولى در غیر این قبیل جاها، در صورتى مىشود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد، یا حرفى بزند که معلوم شود، براى نماز خواندن اذن داده است مثل اینکه بهکسى اجازه دهد در ملک او بنشیند و بخوابد که از اینها فهمیده مىشود براى نماز خواندن هم اذن داده است.
در زمین بسیار وسیعى که از ده دور و چراگاه حیوانات است، اگر چه صاحبانش راضى نباشند، نماز خواندن و نشستن و خوابیدن در آن اشکال ندارد. و در زمینهاى زراعتى هم که نزدیک ده است و دیوار ندارد، اگر چه در مالکین آنها صغیر و دیوانه باشد، نماز و عبور و تصرفات جزئى اشکال ندارد.ولى اگر یکى از صاحبانش ناراضى باشند، تصرف در آن حرام و نماز باطل است.
شرط دوم: مکان نمازگزار باید بىحرکت باشد، و اگر به واسطه تنگى وقتیا جهت دیگر ناچار باشد در جایى که حرکت دارد مانند اتومبیل و کشتى و ترن نماز بخواند، به قدرى که ممکن است باید در حال حرکت چیزى نخواند، و اگرآنها از قبله به طرف دیگر حرکت کنند به طرف قبله برگردد.
نماز خواندن در اتومبیل و کشتى و ترن و مانند اینها، وقتى ایستادهاند،مانعى ندارد.
روى خرمن گندم و جو و مانند اینها، که نمىشود بىحرکت ماند، نماز باطل است.
در جایى که به واسطه احتمال باد و باران و زیادى جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد که بتواند نماز را تمام کند، اگر به امید تمام کردن شروع کند، اشکال ندارد. و اگر به مانعى برنخورد، نمازش صحیح است. و در جایى که ماندن در آن نماز نخواند، ولى اگر خواند نماز باطل نیست. و همچنین روى چیزى که ایستادن و نشستن روى آن حرام است، مثل فرشى که اسم خدا بر آن نوشته شده، باید نماز نخواند، ولى اگر خواند، صحیح است.
شرط سوم: آنکه در جایى که سقف آن کوتاه است و نمىتواند در آنجا راست بایستد، یا به اندازهاى کوچک است که جاى رکوع و سجود ندارد، نماز نخواند. و اگر ناچار شود که در چنین جایى نماز بخواند، باید به قدرى که ممکن است قیام و رکوع و سجود را بجا آورد.
انسان باید رعایت ادب را بکند، و جلوتر از قبر پیغمبر و امام علیهالسلام نماز نخواند. چنانچه نماز خواندن بىاحترامى باشد، حرام استولى نماز باطل نیست.
اگر در نمازى چیزى مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد که بىاحترامى نشود اشکال ندارد، ولى فاصله شدن صندوق شریف و ضریح و پارچهاى که روى آن افتاده،کافى نیست.
شرط چهارم: آنکه مکان نمازگزار اگر نجس است به طورى تر نباشد که رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد، ولى جایى که پیشانى را بر آن مىگذارد اگر نجس باشد در صورتى که خشک هم باشد، نماز باطل است، و احتیاط مستحب آن است که مکان نمازگزار اصلا نجس نباشد.
بنابر احتیاط مستحب، باید زن عقبتر از مرد بایستد و جاى سجده او ازجاى ایستادن کمى عقبتر باشد.
اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد، و با هم وارد نماز شوند، بهتر آن است که نماز را دوباره بخوانند.
اگر بین مرد و زن، دیوار یا پرده یا چیز دیگرى باشد، نمازشان صحیح است، و احتیاط مستحب هم در دوباره خواندن نیست.
شرط پنجم: آنکه جاى پیشانى نمازگزار از جاى زانوهاى او، بیش ازچهار انگشت بسته پستتر یا بلندتر نباشد، و احتیاط واجب آن است که از سرانگشتان پا هم بیشتر از این پست و بلند تر نباشد.
بودن مرد و زن نامحرم در جاى خلوت، جایز نیست و احتیاط در نماز نخواندن در آنجا است. لیکن اگر خواند، نمازش باطل نیست.
نماز خواندن در جایى که تار و مانند آن استعمال مىکنند باطل نیست ولى گوش دادن به آنها حرام است.
در خانه کعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مکروه است ولى در حال ناچارى مانع ندارد.
خواندن نماز مستحب در خانه کعبه و بر بام آن اشکال ندارد. بلکه مستحب است در داخل خانه مقابل هر رکنى دو رکعت نماز بخوانند.
جاهایى که نماز خواندن در آنها مستحب است
در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند. و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است، و بعد از آن مسجد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم، و بعد مسجد کوفه، و بعد از آن مسجد بیتالمقدس، و بعد از مسجد بیتالمقدس مسجد جامع هر شهر، و بعد از آن مسجد محله، و بعد از مسجد محله مسجد بازار است.
براى زنها نماز خواندن در خانه، بلکه در صندوقخانه و اطاق عقب بهتر است، ولى اگر بتوانند کاملا خود را از نامحرم حفظ کنند بهتر است در مسجد نماز بخوانند.
نماز در حرم امامان علیهمالسلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام برابر دویست هزار نماز است.
زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدى که نمازگزار ندارد، مستحب است.و همسایه مسجد اگر عذرى نداشته باشد، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.
مستحب است انسان با کسى که در مسجد حاضر نمىشود، غذا نخورد و در کارها با او مشورت نکند، و همسایه او نشود، و از او زن نگیرد و به او زن ندهد.
جاهایى که نماز خواندن در آنها مکروه است
نماز خواندن در چند جا مکروه است و از آن جمله است: حمام، زمین نمکزار، مقابل انسان، مقابل درى که باز است، در جاده و خیابان و کوچه اگر براى کسانى که عبور مىکنند زحمت نباشد. و چنانچه زحمت باشد حرام ولى نماز باطل نیست، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هر کجا که کوره آتش باشد،مقابل چاه و چالهاى که محل بول باشد، روبروى عکس و مجسمه چیزى که روح دارد،مگر آنکه روى آن پرده بکشند، در اطاقى که جنب در آن باشد، در جایى که عکس باشد اگر چه روبروى نمازگزار نباشد، مقابل قبر، روى قبر، بین دو قبر، در قبرستان.
کسى که در محل عبور مردم نماز مىخواند، یا کسى روبروى اوست، مستحب است جلوى خود چیزى بگذارد، و اگر چوب یا ریسمانى هم باشد کافى است.
- ۹۴/۰۹/۱۱